فائزون شهیده مطهره نارویی را به نقل از کتاب اسوه های صبر و ایثار معرفی می کند.
شهدای حادثه تروریستی تاسوعای حسینی چابهار
تاسوعای 89 در شهر همیشه بهار ، چابهار بود که در کنار جمعی زیادی از مردان و دختران نیز بهار عمر 7 زن و دختر به خزان تبدیل شد و فقط خدا می داند که چه گذشت بر عزاداران حسینی هنگامی که صحنه ی کربلا در جلوی چشمانشان رقم خورد و عزیزانشان در خاک و خون می غلتیدند و صدای یا حسین ، یا حسین فضا را پر کرده بود.
12 آذر ماه 89 بود و 9 روز از آغاز ماه محرم می گذشت مردم مسلمان چابهار نیز مانند همه عاشقان حسینی شبهای محرم را به عزاداری پرداختند تا روز تاسوعا فرارسید و هیچکس نمی دانست که تاسوعای آن سال ، زمان وصال عشاق است
طبق سنت قدیم در روز تاسوعا مردمان صبح زود به خیابان می روند و به عزاداری می پردازند ، هر کس به نوعی عشق خودش به سرور و سالار شهیدان را ابراز می کند عده ای با بر پایی ایستگاه های صلواتی و جمعی با تشکیل هیئت عزاداری و دسته روی ، زنان و دختران نیز ضمن همراهی هیئت با وقار و متانت آرام آرام سینه می زنند و یا حسین یا زینب زمزمه می کنند.
داشتن فرزند خوب نعمت است و احمد نارویی بارها و بارها خداوند را برای وجود فرشته کوچکی چون مطهره شکر می گفت.
مطهره دختری پاک و مهربان و همیشه تعریف از این دختر 9 ساله ورد زبان اعضای فامیل بود ، در مدرسه شاگردی نمونه و فعال بود به دوستانش در درس کمک و حتی تغذیه ی خود را در مدرسه با دوستانش تقسیم می کرد.
باوجود سن کم در ماه مبارک رمضان، روزه می گرفت و نمازش را اول وقت در کنار پدر و مادر اقامه می کرد، مطهره علاقه ی زیادی به ائمه و اهل بیت(ع) داشت و همراه مادر در روضه ها و مراسمات عزاداری شرکت می کرد.
دهه ی محرم مطهره در کنار درس و بازی، شب ها به هیئت عزاداری می رفت و عاشقانه سینه می زد و مانند بزرگترها به سخنرانی گوش می سپرد تا در زندگی خود همواره رهرو راه ائمه(ع) باشد.
روز تاسوعا مطهره شور شوق فراوانی داشت و سر از پا نمی شناخت ، صبح زود بیدار شد و صورت زیبایش را با آب وضو آراست ، چشمانش عقربه های ساعت را دنبال می کرد تا ساعت شروع مراسم شود .
مطهره زودتر از شروع مراسم همراه بزرگترها از خانه خارج شد .